یک انسان مدرن و نئاندرتال با هم آمیزش کردند؛ ۱۴۰هزار سال بعد اسکلت فرزندشان کشف شد

پنج‌شنبه 30 مرداد 1404 - 21:25
مطالعه 4 دقیقه
بازسازی خانواده نئاندرتال شامل مادر و پدر و فرزندی کوچک
جمجمه ۱۴۰هزار ساله دختری ۵ ساله، شباهت‌هایی با انسان‌های امروزی و نئاندرتال‌ها دارد؛ بدین معنی که والدینش احتمالاً از گونه‌های متفاوت بوده‌اند.
تبلیغات

نزدیک به ۱۴۰هزار سال پیش، یک نئاندرتال و یک انسان مدرن با هم آمیزش کردند. ما هیچ اطلاعی از شرایطی که به این تعامل منجر شد نداریم؛ نمی‌دانیم کدام والد از کدام گونه بوده است، اما می‌دانیم حاصل رابطه‌ی آن‌ها تولد فرزندی بود که درحدود پنج‌سالگی از دنیا رفت. اسکلت این کودک ظاهراً قدیمی‌ترین مدرکی محسوب می‌شود که تاکنون از آمیزش دو گروه متمایز انسانی به‌دست آورده‌ایم.

اسکلت کودک دورگه حدود یک قرن پیش، در سال ۱۹۲۹ در غار اسکول واقع در کوه کرمل اسرائیل کشف شد. باستان‌شناسان در کاوش‌های آن زمان، درمجموع هفت بزرگسال، سه کودک و مجموعه‌ای از استخوان‌های متعلق به ۱۶ انسان‌تبار را یافتند که همگی بعداً به هوموساپینس (انسان خردمند) نسبت داده شدند.

اما طبقه‌بندی جمجمه کودک ۵ ساله، درطول تقریباً صد سال گذشته محل بحث بوده است. بخشی از این اختلاف بدین دلیل است که فک آن با فک معمولی انسان خردمند تفاوت دارد. در پژوهش‌های اولیه فرض بر این بود که این جمجمه به یک انسان‌تبار انتقالی به نام «کهن‌انسان فلسطینی (Paleoanthropus palestinensis) تعلق دارد؛ اما مطالعات بعدی نتیجه گرفتند که به احتمال زیاد عضوی از انسان خردمند صاحب جمجمه بوده است.

اسکلت کودک ظاهراً قدیمی‌ترین مدرکی محسوب می‌شود که تاکنون از آمیزش دو گروه متمایز انسانی به‌دست آورده‌ایم

بااین‌حال، گروهی از پژوهشگران دانشگاه تل‌آویو و مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه، در مطالعه‌ای تازه استدلال می‌کنند که براساس تجزیه‌وتحلیل آن‌ها، دیگر نمی‌توان بقایای یافت‌شده در غار اسکول را منحصراً به انسان خردمند نسبت داد.

تیم تحقیقاتی در مطالعه‌ی جدید آزمایش‌هایی روی فسیل کودک انجام داد. نخست، جمجمه و فک با فناوری میکروسی‌تی در مؤسسه‌ی انسان‌شناسی خانواده شمونیس در دانشگاه تل‌آویو اسکن شد. با انجام این کار، یک مدل سه‌بعدی دقیق ساخته شد که امکان تحلیل پیچیده‌ی ریخت‌شناسی ساختار آناتومیکی جمجمه (مانند گوش داخلی) و مقایسه با دیگر جمعیت‌های انسان‌تبار را فراهم کرد.

پژوهشگران همچنین بازسازی سه‌بعدی دقیقی از داخل جمجمه ساختند تا بتوانند ساختار رگ‌های خونی اطراف مغز را بررسی کنند. اسرائیل هرشکویتز، پژوهشگر مطالعه از دانشکده‌ی علوم پزشکی و بهداشتی دانشگاه تل‌آویو، در بیانیه‌ای گفت: «فسیلی که مطالعه کردیم، قدیمی‌ترین مدرک فیزیکی شناخته‌شده از آمیزش نئاندرتال‌ها و هوموساپینس محسوب می‌شود.»

جان هاکس، پژوهشگر از دانشگاه ویسکانسین-مدیسون که در تحقیقات جدید مشارکت نداشته است، ضمن ستایش مطالعه‌ و تأکید بر نقش آ‌ن در افزایش درک ما از کودک غار اسکول، خاطرنشان می‌کند که بدون استخراج دی‌ان‌ای که پژوهشگران هنوز موفق به انجامش نشده‌اند، نمی‌توان کودک را به‌طور قطعی یک دورگه دانست. او می‌گوید: «جمعیت‌های انسانی متنوع هستند و حتی بدون آمیزش با گروه‌های باستانی مانند نئاندرتال‌ها، تنوع زیادی در ظاهر و شکل فیزیکی آن‌ها وجود دارد.»

بدون استخراج دی‌ان‌ای که پژوهشگران هنوز موفق به انجامش نشده‌اند، نمی‌توان کودک را به‌طور قطعی یک دورگه دانست

ما از تجزیه و تحلیل ژنوم‌های باستانی و مدرن می‌دانیم که انسان‌های خردمند و نئاندرتال‌ها درطول ۲۰۰هزار سال گذشته بارها ژن‌های خود را با هم مبادله کرده‌اند. در سال ۲۰۱۸، یک قطعه استخوان ۹۰هزار ساله که در روسیه یافت شده بود، با استفاده از تجزیه و تحلیل دی‌ان‌ای به عنوان دورگه‌ی نئاندرتال و دنیسوان، یکی دیگر از انسان‌های باستانی شناسایی شد.

مطالعه‌ای که سال ۲۰۲۴ منتشر شد، نشان داد که ژن‌های نئاندرتال‌ها در ۵۰هزار سال گذشته وارد دی‌ان‌ای ما شده‌اند. پژوهشگران براساس این تجزیه‌وتحلیل ژنتیکی نتیجه گرفتند که صرفاً آمیزش‌های رخ‌داده در همان دوره زمانی، در شکل‌گیری نسل کنونی ما نقش داشته و آمیزش‌های قدیمی‌تر بین نئاندرتال‌ها و انسان‌ها هیچ اثری از خود در جمعیت‌های غیرآفریقایی امروزی برجای نگذاشته‌اند.

به عبارت دیگر، اسکلت کودک یافت‌شده در اسرائیل که تصور می‌شود دختر بوده، احتمالاً متعلق به گروهی در حال تعامل بوده که ژن‌هایشان به جمعیت‌های کنونی منتقل نشده است. هرشکویتز می‌گوید:

حتی امروز ۴۰هزار سال پس از ناپدیدشدن آخرین نئاندرتال‌ها، بخشی از ژنوم ما، بین ۲ تا ۶ درصد نئاندرتالی است. اما این تبادل‌های ژنی بسیار دیرتر، بین ۶۰ تا ۴۰ هزار سال پیش رخ داده است؛ [درحالی‌که] اینجا با فسیلی انسانی سروکار داریم که ۱۴۰هزار سال قدمت دارد. ما در مطالعه‌مان نشان دادیم که جمجمه‌ی کودک، با وجود شباهت کلی به هوموساپینس، به‌ویژه در انحنای طاق جمجمه، دارای سیستم خون‌رسانی درون‌جمجمه‌ای، فک پایین و ساختار گوش داخلی مشابه نئاندرتال‌ها است.

منطقه شام ممکن است به‌دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش بین آفریقا، آسیا و اروپا، نقش ویژه‌ای در تعامل و آمیزش گونه‌های انسان‌تبار ایفا کرده باشد. به باور پژوهشگران، این منطقه را می‌توان «ایستگاه مرکزی اتوبوس» برای انسان‌های زندگی‌کننده در دوران پلیستوسن توصیف کرد. بااین‌حال، به‌نظر می‌رسد که نئاندرتال‌های اسرائیل در نهایت در جمعیت هوموساپینس جذب و ناپدید شدند.

مطالعه‌ی جدید همچنین ما را وادار می‌کند که نسبت‌دادن قدیمی‌ترین قبر به انسان خردمند را دوباره زیر سؤال ببریم. آن دمبریکور مالاسه، پژوهشگر مطالعه می‌گوید رفتار آیینی دفن جسد ممکن است از نئاندرتال‌ها، هوموساپینس‌ها یا تعامل میان این دو گروه نشأت گرفته باشد.

مالاسه می‌افزاید: «ما نمی‌دانیم چه کسی کودک را دفن کرده است، آیا این مکان برای دفن اجساد تنها متعلق به یک جامعه بوده، یا جوامعی از شاخه‌های مختلف که با یکدیگر همزیستی و حتی ارتباط و پیوند داشته‌اند، آیین‌ها و احساسات خود را به اشتراک گذاشته‌اند.»

مقاله در نشریه‌ی L’Anthropologie منتشر شده است.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات