لری الیسون دونالد ترامپ تیک‌تاک

مردی که اینترنت را ساخت، حالا می‌خواهد تیک‌تاک را بخرد؛ چرا باید نگران باشیم؟

سه‌شنبه 8 مهر 1404 - 22:00مطالعه 10 دقیقه
با تصاحب تیک‌تاک و شبکه‌های تلویزیونی، لری الیسون در حال ساختن امپراتوری رسانه‌ای است که می‌تواند همه چیز را کنترل کند.
تبلیغات

وقتی صحبت از تیک‌تاک و ویدیوهای کوتاه وایرال آن می‌شود، آخرین کسی که به ذهن‌تان می‌رسد احتمالاً لری الیسون است؛ مردی ۸۱ ساله که امپراتوری‌اش را بر پایه‌ی نرم‌افزارهای پیچیده‌ی پایگاه داده و قراردادهای سنگین دولتی بنا کرده. اما حالا همین «چنگیزخان مدرنِ» سیلیکون‌ولی، که زمانی برای رقابت با بیل گیتس کارآگاه خصوصی استخدام می‌کرد، تصمیم گرفته تا کلید یکی از تأثیرگذارترین ابزارهای فرهنگی نسل جوان را به دست بگیرد.

برای بسیاری از ناظران این انتخاب غیرمنتظره و برای برخی دیگر معنادار بود. اوراکل شرکتی است که ستون‌های نامرئی اقتصاد دیجیتال را می‌سازد: پایگاه‌های داده‌ای برای بانک‌ها، وزارت‌خانه‌ها و ارتش‌ها. هیچ‌چیزش با رقص‌ها و ترندهای ویروسی تیک‌تاک شباهت ندارد.

خلاصه صوتی

اما برای الیسون، این یک تغییر مسیر ناگهانی نیست، بلکه ادامه همان الگویی است که همیشه او را تعریف کرده: ورود به زمین‌های بازی که دیگران آن را غیرممکن یا نامرتبط می‌دانند. از رقابت تمام‌عیار با بیل گیتس در دهه ۹۰ گرفته تا حمایت آشکار از ترامپ در دوران پرتنش سیاست آمریکا، او بارها نشان داده حاضر است قواعد معمول را کنار بگذارد تا به نقطه‌ای برسد که دیگران جرئت نمی‌کنند حتی به آن فکر کنند.

به همین دلیل است که ماجرای تیک‌تاک را نباید تنها به چشم یک خرید ببینیم. این معامله، تصویری بزرگ‌تر را نمایان می‌کند:

گذار لری الیسون از مهندسی پایگاه‌داده به معماری جریان اطلاعات عمومی، از قراردادهای دولتی به شکل‌دهی فرهنگ دیجیتال. اگر این اتفاق نهایی شود، ما شاهد تولد امپراتوری رسانه‌ای تازه‌ای خواهیم بود که می‌تواند همان‌قدر بر زندگی روزمره مردم تأثیر بگذارد که اوراکل بر زیرساخت‌های فناوری جهان تأثیر گذاشت.

سلطان سیلیکون‌ولی: ظهور یک چنگیزخان مدرن

الیسون، که حالا در دهه‌ی نهم زندگی‌اش قدم می‌زند، از آخرین بازماندگان نسل طلایی بنیان‌گذاران سیلیکون‌ولی است. در سال ۱۹۷۷، او به همراه دو شریکش شرکتی تأسیس کرد که بعدها با نام اوراکل شناخته شد.

برخلاف استیو جابز و بیل گیتس که مستقیماً با مصرف‌کننده‌های عادی طرف بودند، الیسون جایی کار خود را آغاز کرد که کمتر دیده می‌شد اما حیاتی‌تر بود: مدیریت داده‌ها. اوراکل با ساخت پایگاه‌های داده‌ی قدرتمند، ستون اصلی پنهان بانک‌ها، شرکت‌های بزرگ و حتی دولت‌ها شد؛ زیرساختی بی‌صدا که جهان مدرن روی آن بنا گرفته است.

شخصیت الیسون همیشه پرهیاهو بود: از جت جنگنده شخصی تا خرید یک جزیره کامل در هاوایی

اما زندگی شخصی و چهره عمومی الیسون هیچ‌وقت «بی‌صدا» نبود. او نمونه‌ی کلاسیک کارآفرینان فناوری به شمار می‌رفت که با همان شدت که کار می‌کرد، تفریح هم می‌کرد. چندین ازدواج، کلکسیونی از املاک گران‌قیمت، از جمله خرید تقریباً تمام جزیره لانای در هاوایی و حتی یک جت جنگنده‌ی ایتالیایی که با آن همراه پسرش در آسمان «نبردهای نمایشی» برگزار می‌کرد، بخشی از تصویر میلیاردر پرهیاهویی هستند که او آگاهانه پیش چشم مردم قرار داد.

خودش هم این تصویر را با طنز سیاه تقویت می‌کرد. در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۲ با خونسردی گفت: «خیلی‌وقت‌ها در جلسه‌ای هستم و طرف مقابلم می‌گوید: خدای من، اصلاً شبیه چیزی که فکر می‌کردم نیستی. البته سطح توقعشان از من خیلی پایین بوده، من که قبل از جلسه سر یک موجود زبان بسته را نکندم!»

جمله‌ای که بیش از هر توضیحی نشان می‌داد الیسون چطور دوست دارد در ذهن دیگران به یاد بماند: غیرقابل‌پیش‌بینی، بی‌پروا و کمی خطرناک.

این تصویر جسورانه، وقتی پای کسب‌وکار وسط می‌آمد، به بی‌رحمی تعبیر می‌شد. کارن ساث‌ویک، زندگی‌نامه‌نویس الیسون به او لقب «چنگیزخان مدرن» داد. در کتاب «همه باید شکست بخورند» الیسون به‌عنوان مردی تصویر شده که در مسیر دستیابی به قدرت مطلق، مرزی نمی‌شناسد:

«او مدیرانی که مخالفت می‌کردند را به‌سرعت کنار می‌زد، رقبا را با تصاحب‌های خصمانه نابود می‌کرد و در اوج نبرد با مایکروسافت در دهه ۱۹۹۰ حتی کارآگاهان خصوصی به خدمت گرفت تا علیه بیل گیتس مدرک پیدا کنند.»

زندگی‌نامه‌نویس الیسون او را «چنگیزخان مدرن» نامید؛ مدیری که برای پیروزی هیچ مرزی نمی‌شناخت

این عطش تسلط، به دنیای قایقرانی حرفه‌ای او هم سرایت کرد. در سال ۲۰۱۳، تیم تحت رهبری‌اش در رقابت معتبر «جام آمریکا» به تقلب متهم شد؛ رسوایی بزرگی که هر مدیر دیگری را از صحنه بیرون می‌انداخت. اما برای الیسون، حتی چنین شکست‌های اخلاقی هم سد راه نبودند. او هر بار دوباره برمی‌خاست و مسیرش را با همان اراده و سرسختی ادامه می‌داد.

شاید همین دی‌ان‌ای رقابت‌جویانه و توقف‌ناپذیر الیسون توضیح دهد چرا امروز به سراغ تیک‌تاک آمده است. او برای دهه‌ها پادشاه جهان نامرئی داده‌ها بود و اکنون به نظر می‌رسد قصد دارد تاج‌وتخت تازه‌ای در قلمرو مرئی‌تر فرهنگ و اطلاعات برای خود بسازد.

چرخش به راست: از تحسین کلینتون تا اتحاد با ترامپ

راه لری الیسون به‌سوی معامله تیک‌تاک، از مسیر پرپیچ‌وخم سیاست آمریکا عبور می‌کند. او مانند بسیاری از بزرگان سیلیکون‌ولی، مواضع سیاسی ثابتی نداشت و به‌مرور تغییر مسیر داد. روزگاری بیل کلینتون را «یک انسان فوق‌العاده» می‌نامید و در جمع تحسین‌کنندگان دموکرات‌ها جای می‌گرفت.

اما لری به‌تدریج به سمت راست متمایل شد؛ ابتدا بی‌سروصدا و با کمک‌های مالی به کمیته‌های اقدام سیاسی جمهوری‌خواهان. در انتخابات ۲۰۱۶، میلیون‌ها دلار برای حمایت از مارکو روبیو خرج کرد و همین نشانه‌ای از چرخش سیاسی او بود.

در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ جریان رنگ جدی‌تری به‌خود گرفت. در سال ۲۰۲۰، الیسون در یکی از املاک مجلل خود میزبان مراسم جمع‌آوری کمک مالی برای کارزار انتخاباتی ترامپ بود. هرچند بعدتر به خبرنگاران گفت خودش در این گردهمایی حاضر نشده، اما پیام اصلی را کسی نادیده نگرفت.

همان سال در گفت‌وگویی با فوربز تأکید کرد: «فکر نمی‌کنم [ترامپ] شیطان باشد. من از او حمایت می‌کنم و می‌خواهم موفق باشد.»

نزدیکی الیسون به دونالد ترامپ، اوراکل را به شریک فناوری «مورد اعتماد» کاخ سفید در ماجرای تیک‌تاک تبدیل کرد

این نزدیکی خیلی زود شمایل اتحادی استراتژیک را به خود گرفت. الیسون به گروه مشورتی کاخ سفید برای بازسازی اقتصاد در دوران کرونا پیوست. کمی بعد، زمانی که دولت ترامپ به بهانه امنیت ملی تیک‌تاک را زیر فشار گذاشت، نام اوراکل به‌عنوان «شریک فناوری مورداعتماد» برای مدیریت داده‌های کاربران آمریکایی مطرح شد.

ترامپ آشکارا از این همکاری دفاع کرد و الیسون را «مردی فوق‌العاده» خواند. برای اوراکل، این حمایت پیروزی ارزشمندی بود: شرکتی که در دنیای مصرف‌کننده تجربه موفقی نداشت و حتی شکست‌هایی مثل پروژه کامپیوتر شبکه‌ای در دهه ۱۹۹۰ را تجربه کرده بود، حالا به قلب یک جدال ژئوپلیتیکی کشیده می‌شد.

 پس از انتخابات ۲۰۲۰، نام الیسون در یک تماس تلفنی جنجالی با حضور سناتور لیندسی گراهام و شان هنیتی، مجری فاکس نیوز، برای بررسی راه‌های اعتراض به نتایج انتخابات مطرح شد. او همچنین با سرمایه‌گذاری یک‌میلیارددلاری، از خرید توییتر توسط دوستش، ایلان ماسک، حمایت کرد؛ معامله‌ای که اندکی بعد به بازگشت حساب کاربری ترامپ منجر شد.

 بازگشت ترامپ به کاخ سفید، نفوذ الیسون را به نقطه‌ای رساند که کمتر میلیاردر سیلیکون‌ولی تجربه کرده است. تنها یک روز پس از مراسم تحلیف دوم ترامپ، او در کنار رئیس‌جمهور و چهره‌هایی چون سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، ایستاد تا از یک پروژه مشترک در حوزه زیرساخت‌های هوش مصنوعی به نام Stargate رونمایی کند.

ترامپ در آن مراسم با صراحت گفت: «در مورد لری، موضوع فراتر از فناوری است؛ او تقریباً مدیرعامل همه‌چیز است.»

همین نزدیکی به قدرت، زمینه‌ای را فراهم کرد که در آن، مالکیت تیک‌تاک توسط گروهی به رهبری الیسون نه‌تنها ممکن، بلکه مطلوب به نظر می‌رسید. حتی برخی تحلیلگران معتقدند ماجرا را صرفاً یک خرید تجاری نمی‌دیدند و آن را نوعی غنیمت سیاسی می‌دانستند که به یک متحد وفادار اعطا می‌شد.

دست راست لری در هالیوود: جاه‌طلبی‌های دیوید الیسون

درحالی‌که لری الیسون در واشنگتن و سیلیکون‌ولی مشغول بازی قدرت بود، پسرش دیوید در هالیوود بازوی رسانه‌ای این امپراتوری را بنا می‌کرد. دیوید، بنیان‌گذار شرکت فیلم‌سازی اسکای‌دنس (Skydance)، با پشتوانه مالی پدرش به‌سرعت از یک تهیه‌کننده جوان به بازیگری جدی در صنعت سرگرمی تبدیل شد. اما هدف او صرفاً ساخت چند فیلم پرفروش نبود و جاه‌طلبی‌اش فراتر از پرده سینما می‌رفت.

در سال ۲۰۲۴، اسکای‌دنس پیشنهادی ۸ میلیارددلاری برای خرید غول رسانه‌ای پارامونت (Paramount) ارائه داد؛ معامله‌ای که کنترل شبکه CBS، پلتفرم استریم پارامونت پلاس و مجموعه‌ای از برندهای نمادین مثل MTV و نیکلودئون را به خانواده الیسون می‌سپرد.

دیوید الیسون، پسر لری، با اسکای‌دنس در هالیوود بازوی رسانه‌ای خانواده را می‌سازد

چنین خریدی می‌توانست دیوید را از یک تهیه‌کننده موفق به مالک یکی از ستون‌های رسانه آمریکایی تبدیل کند. هرچند این معامله با چالش‌های نظارتی مواجه شد، به‌ویژه باتوجه‌به انتقادات تند ترامپ از بخش خبری CBS. اما خانواده الیسون نشان داد که قواعد بازی جدید را به‌خوبی بلد است:

اسکای‌دنس با ارسال نامه‌ای به کمیسیون فدرال ارتباطات (FCC) متعهد شد که پس از ادغام، یک «بازبینی جامع از CBS» برای ارزیابی «جانب‌داری» انجام دهد و رویه‌های تنوع، برابری و شمول (DEI) را حذف کند. دو روز پس از این نامه، FCC ادغام را تأیید کرد.

سیاست‌های خود دیوید الیسون هم در این میان به‌طرز عجیبی تغییر کرد. او که در سال ۲۰۲۴ صدها هزار دلار به دموکرات‌ها و کمپین جو بایدن کمک کرده بود، ناگهان در کنار ترامپ در یکی از مسابقات UFC دیده شد. منابع نزدیک به او هرگونه انگیزه سیاسی را انکار کردند، اما این هم‌زمانی‌ها پرسش‌های زیادی برانگیخت.

پس از نهایی‌شدن معامله، استفن کولبر، یکی از منتقدان سرسخت ترامپ، از آنتن CBS کنار گذاشته شد و شایعاتی مبنی بر مذاکره با باری وایس (مؤسس نشریه‌ی محافظه‌کار The Free Press) برای به دست‌گرفتن سمتی کلیدی در CBS News قوت گرفت.

پیشنهاد خرید پارامونت توسط اسکای‌دنس، امپراتوری رسانه‌ای خانواده الیسون را یک گام دیگر گسترش داد.

حالا روی کاغذ، دیوید پارامونت را اداره می‌کند، اما در واقعیت همه اطرافیان لری را مالک اصلی امپراتوری می‌دانند. آنچه زمانی فقط به پایگاه‌های داده اوراکل محدود بود، اکنون به یک ماشین عظیم تولید محتوا در هالیوود و رسانه‌های جریان اصلی گسترش‌یافته و این تازه آغاز کار به نظر می‌رسد:

گزارش‌ها حاکی از آن‌اند که خانواده الیسون در حال آماده‌سازی پیشنهادی تازه برای خرید Warner Bros. Discovery هستند؛ معامله‌ای که مالکیت CNN، HBO Max و استودیوی برادران وارنر را نیز به سبد دارایی‌هایشان اضافه خواهد کرد.

الیسون و فرمول تازه قدرت: داده، رسانه، ثروت

آمریکا پیش‌تر امپراتوری‌های رسانه‌ای زیادی دیده؛ از خاندان مرداک گرفته تا سلطه کامکست. اما آنچه خانواده الیسون می‌سازند، حال‌وهوای دیگری را تداعی می‌کند. مایکل سوکولو، مورخ رسانه، می‌گوید: «آنچه این معاملات را متفاوت می‌کند این است که هم‌زمان چندین پلتفرم را در بر می‌گیرند. یعنی مالکین قدرت تعیین سیاست‌ها و خط‌مشی تیک‌تاک، سی‌بی‌اس نیوز و سی‌ان‌ان را خواهند داشت و این یک دنیای جدید است.»

 این امپراتوری جدید بر سه ستون استوار خواهد بود:

رد پای خانواده الیسون اکنون از پایگاه‌های داده اوراکل تا شبکه‌های خبری و اپلیکیشن‌های اجتماعی گسترده است

نخست داده: اوراکل همین حالا هم به حجم عظیمی از اطلاعات حساس آمریکایی‌ها دسترسی دارد؛ از سوابق مالی گرفته تا داده‌های پزشکی. تصاحب تیک‌تاک به این معادله بُعد تازه‌ای می‌دهد: دسترسی مستقیم به نبض فرهنگی و اجتماعی ۱۷۰ میلیون کاربر جوان آمریکایی. این ترکیب از داده‌های سخت سازمانی و داده‌های نرم فرهنگی، قدرتی بی‌نظیر برای تحلیل و تأثیرگذاری ایجاد می‌کند.

دوم محتوا. با خرید پارامونت و شاید به‌زودی وارنر برادرز دیسکاوری، خانواده الیسون کنترل بخش بزرگی از چیزی را به دست می‌آورد که آمریکایی‌ها هر روز مصرف می‌کنند؛ از اخبار شبانگاهی در CBS و CNN گرفته تا فیلم‌های پرفروش هالیوودی و برنامه‌های کودک در MTV و نیکلودئون. این یعنی قدرت شکل‌دهی به روایت‌های فرهنگی و سیاسی در سطحی وسیع‌تر.

و سوم پول. در واقع بزرگ‌ترین برگ برنده لری الیسون ثروت تقریباً نامحدود اوست؛ دارایی‌ای که روزانه می‌تواند تا ۱۰۰ میلیارد دلار نوسان کند؛ مبلغی که طبق اعلام صندوق بین‌المللی پول بیشتر از تولید ناخالص داخلی دو سوم کشورهای جهان.

همان‌طور که نیویورک‌تایمز اشاره می‌کند به‌طور سنتی پول همیشه مانعی برای ساخت امپراتوری‌های رسانه‌ای بود ولی برای الیسون چنین محدودیتی وجود ندارد. او می‌تواند اشتباه کند، یاد بگیرد و بی‌هیچ نگرانی از شکست‌های کوتاه‌مدت، پروژه انحصار خود را پیش ببرد.

بی‌تردید این تمرکز قدرت بدون مخالف و منتقد باقی نمی‌ماند. شاید در هر دوره دیگری، موانع قانونی و نهادهای نظارتی اجازه شکل‌گیری چنین ساختاری را نمی‌دادند. اما در فضای سیاسی کنونی، داشتن روابط حسنه با کاخ سفید، مهم‌ترین مجوز به نظر می‌رسد. معامله‌ی تیک‌تاک که ظاهراً برای حفاظت از امنیت ملی آمریکا طراحی شده بود، در عمل به تقویت یک غول رسانه‌ای نوظهور و دوستدار دولت منجر می‌شود.

آینده‌ای که با تیک‌تاک بازنویسی می‌شود

بیایید به نقطه‌ی شروع برگردیم: تیک‌تاک. اپلیکیشنی که با ویدیوهای پانزده‌ثانیه‌ای‌اش فرهنگ جهانی را تسخیر کرد، اکنون به یکی از مهره‌های کلیدی صفحه شطرنج لری الیسون تبدیل می‌شود.

اوراکل به‌احتمال زیاد مالک بخش بزرگی از تیک‌تاک در آمریکا خواهد شد. هرچند جزئیات این معامله هنوز کاملاً روشن نیست و در مورد اینکه چه بخش‌هایی در کنترل بایت‌دنس باقی خواهد ماند، گزارش‌های متناقضی منتشر می‌شود.

این معامله شاید وصیت‌نامه زنده‌ی مردی باشد که در ۸۱ سالگی، به‌جای بازنشستگی و پرداختن به امور خیریه (که در آن نیز سابقه‌ی پرفرازونشیبی از تغییر عقیده و جدایی از همکارانش دارد)، تصمیم گرفته فصلی جدید و جسورانه را در زندگی حرفه‌ای خود آغاز کند.

الیسون از دنیای کدهای باینری و پایگاه‌های داده به دنیای الگوریتم‌های فرهنگی و روایت‌های رسانه‌ای کوچ می‌کند. در این صورت امپراتوری او دیگر فقط زیرساخت نامرئی جهان نیست؛ بلکه به طور فزاینده‌ای، خودِ محتوای آن جهان را نیز تولید و توزیع خواهد کرد. از سرورهای ابری اوراکل که میزبان داده‌ها هستند، تا شبکه‌های خبری که جهان را روایت می‌کنند و اپلیکیشن‌های اجتماعی که لحظات فراغت مردم را به خود مشغول می‌سازند؛ ردپای خانواده الیسون همه‌جا به چشم می‌خورد.

نتیجه‌گیری قطعی درباره‌ی آینده این امپراتوری آسان نیست. آیا این پروژه تلاشی برای ساختن یک ماشین پروپاگاندای سیاسی است، یا فقط اوج جاه‌طلبی میلیاردر سالخورده‌ای که دیگر در دنیای فناوری هیچ چالشی پیش روی خود نمی‌بیند؟ شاید هر دو.  اما یک چیز روشن است: لری الیسون، «چنگیزخان مدرن» سیلیکون‌ولی، امپراتوری‌ای می‌سازد که حتی هرست و پولیتزر در خواب هم نمی‌دیدند.

تبلیغات
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات