کارت گرافیک‌های Dual RTX5050-5060 OC ایسوس

بررسی کارت گرافیک Dual RTX 5050 OC و Dual RTX 5060 OC ایسوس

آیا کارت‌‌های گرافیک‌‌ RTX5050 و RTX5060 می‌توانند جایگزین شایسته‌ای برای نسل گذشته و حتی 3060 RTX باشند؟!
تبلیغات

انویدیا در نسل قبل کارت‌های گرافیکش عملاً قید عرضه‌ی نسخه‌ی دسکتاپ RTX 4050 را زد و بازار کارت‌های گرافیک اقتصادی را به مدل‌های قدیمی‌تر سپرد؛ تصمیمی که باعث شد بسیاری از کاربرانِ رده‌ی اقتصادی، دیگر گزینه‌ی تازه‌ای برای ورود به اکوسیستم مدرن RTX روی میز نداشته باشند.

حالا پس از یک وقفه‌ی طولانی، RTX 5050 به‌عنوان کوچک‌ترین عضو خانواده‌ی بلک‌ول از راه رسیده تا بالاخره جای خالی کارت گرافیک مقرون‌به‌صرفه را در سیستم‌های دسکتاپ پر کند؛ کارتی که هدفش نه رقابت با پرچم‌داران، بلکه باز کردن درهای DLSS 4 و ری‌تریسینگ مدرن به‌روی گیمرهایی با بودجه‌ی محدود است.

یک پله بالاتر از RTX 5050، کارت گرافیک RTX 5060 ایستاده؛ مدلی که میراث‌دار سری محبوب X60 محسوب می‌شود و نقش «کارت گرافیک معیار» را برای بدنه‌ی اصلی بازار بازی می‌کند. این کارت با تکیه‌بر معماری جدید، حافظه‌ی سریع‌تر GDDR7 و جهش‌های نرم‌افزاری بلک‌ول، روی کاغذ گزینه‌ی جذابی به‌نظر می‌رسد؛ اما سؤال اصلی اینجا است که برای دارندگان کارت‌های محبوبی مثل RTX 3060 و RTX 4060، آیا پیشرفت‌های 5060 توجیه کافی برای ارتقاء ایجاد می‌کنند؟

کارت‌های گرافیک RTX 5050 و RTX 5060 از سوی دفتر ایسوس در ایران برای بررسی در اختیار زومیت قرار گرفت.

در ادامه به بررسی کارت گرافیک Dual RTX 5050 OC و Dual RTX 5060 OC ایسوس می‌پردازیم تا ببینیم این دو عضو جدید خانواده‌ی بلک‌ول، دقیقاً چه تغییراتی نسبت به گذشته داشته‌اند و برای کدام دسته از کاربران ارزش خرید واقعی دارند.

مشخصات فنی کارت گرافیک‌ RTX 5050 و RTX 5060

کارت‌های سری RTX 50 همگی از تراشه‌هایی بر پایه‌ی معماری Blackwell و تولیدشده با فرآیند ساخت 4N شرکت TSMC بهره می‌برند. در این معماری، واحدهای چندپردازنده‌ی جریان (SM) به‌عنوان موتور اصلی پردازش، به‌طور چشم‌گیری بازطراحی شده‌اند تا کارکرد شیدرهای عصبی را با سرعت بیشتر، مصرف کمتر و پایداری بالاتر ممکن کنند. 

انویدیا می‌گوید در معماری جدید Blackwell با یکپارچگی بیشتر بین هسته‌های CUDA و تنسور نسل پنجم، بخش مهمی از محاسبات شبکه‌های عصبیِ مربوط به شیدرها با دقت‌های پایین‌تر FP4 روی هسته‌های تنسور جدید انجام می‌شود تا سرعت و بهره‌وری انرژی افزایش پیدا کند.

به‌لطف بهبودهای Blackwell، انویدیا راهکار نرم‌افزاری DLSS 4 را معرفی کرد که بخش مهم آن یعنی Multi Frame Generation به‌صورت انحصاری روی کارت‌های سری RTX 50 فعال می‌شود. مالتی فریم جنریشن می‌تواند به‌کمک هوش مصنوعی به‌ازای هر فریم رندرشده‌ به‌روش سنتی تا سه فریم اضافی تولید کند؛ رویکردی که بار پردازشی را بیش‌از پیش از دوش GPU برمی‌دارد و نرخ‌فریم بازی‌ها را به‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد.

کارت‌های گرافیک اقتصادی جدید انویدیا همچنان از ۸ گیگابایت حافظه‌ی VRAM بهره می‌برند

حتی هسته‌های رهگیری پرتو در معماری جدید نیز بازطراحی شده‌اند؛ نسل چهارم این هسته‌ها طوری ارتقاء یافته‌اند که صحنه‌های فوق‌پیچیده با میلیون‌ها تا ده‌ها میلیون پالیگان را با دقت بیشتر و بدون افت سرعت پردازش کنند؛ اما تمام این اکوسیستم پیشرفته برای عملکرد بی‌نقص، به یک «زمین بازی» باز و خلوت نیاز دارد که همان VRAM است و چالش اصلی همین‌جا پیش می‌آید؛ انویدیا برای RTX 5050 و 5060 حافظه‌ی ۸ گیگابایتی در نظر گرفته که در بسیاری موارد برای بازی‌های امروزی ناکافی به‌نظر می‌رسد.

اگر حافظه‌ی ۸ گیگابایتی کارت پر شود اصطلاحاً سرریز VRAM رخ می‌دهد و کارت گرافیک مجبور می‌شود داده‌های موردنیاز را از رم سیستم تأمین کند که پهنای باند کمتر و تأخیر بیشتری نسبت به VRAM دارد. در این وضعیت، جریان داده به‌قدری کند می‌شود که هسته‌های RT و Tensor با وجود توان پردازشی بالا، در انتظار دریافت داده می‌مانند. پیامد چنین گلوگاهی، افت فریم محسوس، استاترهای پی‌درپی و بارگذاری دیرهنگام تکسچرها در صحنه‌های سنگین خواهد بود.

کارت گرافیک GeForce RTX 5050، به‌عنوان مدل پایه در خانواده‌ی RTX 50 انویدیا، از GB207 قدرت می‌گیرد؛ تراشه‌‌ای که در فضایی به مساحت تقریبی ۱۴۹ میلی‌متر مربع، ۱۶٫۹ میلیارد ترانزیستور را در خود جای می‌دهد. درون واحد پردازش گرافیکی، ۲۰ واحد چندپردازنده‌ی جریان (SM) قرار دارد؛ این واحدها در مجموع شامل ۲۵۶۰ هسته‌ی کودا، ۲۰ هسته‌ی رهگیری پرتو نسل چهارم با توان عملیاتی ۴۰ ترافلاپس و ۲۰ هسته‌ی تنسور نسل پنجم هستند که ۴۲۱ تریلیون عملیات هوش مصنوعی در ثانیه را انجام می‌دهند.

مشخصات فنی کارت گرافیک RTX 5050 و RTX5060 و مقایسه با نسل قبل

پارامترها/گرافیک

RTX 4060

RTX 5060 OC

RTX 5050 OC

RTX 3060

معماری

Ada Lovelace

Blackwell

‌Blackwell

Ampere

تراشه

AD107

GB206

GB207

GA106

فرایند تولید

TSMC 4N

TSMC 5 nm

TSMC 5 nm

Samsung 8nm

مساحت تراشه

۱۴۶ میلی‌مترمربع

۱۸۱ میلی‌مترمربع

۱۴۹ میلی‌مترمربع

۲۷۶ میلی‌مترمربع

تعداد ترانزیستور

۱۸٫۹ میلیارد

۲۱٫۹ میلیارد

۱۶٫۹ میلیارد

۱۲ میلیارد

واحد‌های SM

۲۴

۳۰

۲۰

۲۸

هسته‌های CUDA

۳۰۷۲

۳۸۴۰

۲۵۶۰

۳۵۸۴

هسته‌های تنسور

۹۶

۱۲۰

۸۰

۱۱۲

هسته‌های رهگیری پرتو

۲۴

۳۰

۲۰

۲۸

واحد‌های ROP

۳۲

۴۸

۳۲

۴۸

واحد‌های TMU

۹۶

۱۲۰

۸۰

۱۱۲

توان محاسباتی FP32

۱۵ ترافلاپس

۱۹٫۱۸ ترافلاپس

۱۳٫۱۷ ترافلاپس

۱۲٫۷۴ ترافلاپس

فرکانس توربوی گرافیک

۲۴۶۰ مگاهرتز

۲۵۳۵ مگاهرتز

۲۶۷۷ مگاهرتز

۱۸۷۵ مگاهرتز

حجم حافظه

۸ گیگابایت GDDR6

۸ گیگابایت GDDR7

۸ گیگابایت GDDR6

۱۲ گیگابایت GDDR6

باس حافظه

۱۲۸ بیت

۱۲۸ بیت

۱۲۸ بیت

۱۹۲ بیت

کش L2

۲۴ مگابایت

۳۲ مگابایت

۲۴ مگابایت

۳ مگابایت

پهنای باند حافظه

۲۷۲

گیگابایت‌برثانیه

۴۴۸ گیگابایت‌برثانیه

۳۲۰ گیگابایت‌برثانیه

۳۶۰ گیگابایت‌برثانیه

توان طراحی حرارتی

۱۱۵ وات

۱۴۵ وات

۱۳۰ وات

۱۷۰ وات

درحالی‌که سایر اعضای خانواده‌ی RTX 50 از حافظه‌ی سریع GDDR7 بهره می‌برند، متأسفانه انویدیا برای نسخه‌ی دسکتاپ RTX 5050 به استفاده از حافظه‌ی قدیمی‌تر GDDR6 بسنده می‌کند. این حافظه در کنار رابط ۱۲۸ بیتی و فرکانس مؤثرِ ۲۰ گیگابیت‌برثانیه پهنای باند حدود ۳۲۰ گیگابایت‌برثانیه را در اختیار قرار می‌دهد که برای استانداردهای امروزی، عددی منطبق بر کلاس اقتصادی محسوب می‌شود.

استفاده از حافظه‌ی GDDR7 در نسخه‌ی لپ‌تاپی RTX 5050 در حالی است که مدل دسکتاپ همچنان از حافظه‌ی قدیمی‌تر GDDR6 استفاده می‌کند

انویدیا در اقدامی عجیب، نسخه‌ی لپ‌تاپ RTX 5050 را درحالی‌که برادر دسکتاپی‌اش با همان تکنولوژی قدیمی دست‌وپنجه نرم می‌کند، به حافظه‌‌ی مدرن GDDR7 و کش L2 حجیم‌تری مجهز کرده است. در نتیجه، کارت به پهنای باند ۳۸۴ گیگابایت‌برثانیه و عملکردی چابک‌تر در پردازش‌های هوش مصنوعی، آن هم در دل یک دستگاه قابل‌ حمل و کوچک‌تر دست می‌یابد.

در طرف مقابل، RTX 5060 با تراشه‌ی گرافیکی GB206 در فضایی به مساحت ۱۸۱ میلی‌مترمربع ۲۱٫۹ میلیارد ترانزیستور را میزبانی می‌کند. این کارت با ۳۰ واحد چندپردازنده‌ی جریان (SM)، ۵۰ درصد واحد پردازشی بیشتری نسبت به مدل پایه دارد و در نتیجه قدرت خام بیشتری را در اختیار قرار می‌دهد. RTX 5060 در مجموع ۳۸۴۰ هسته‌ی CUDA و حدود ۱۲۰ هسته‌ی تنسور نسل پنجم در اختیار دارد که نسبت به RTX 5050 حدود ۱۵۴ درصد توان محاسباتی بیشتری فراهم می‌کند و توان پردازش هوش مصنوعی آن به ۶۱۴ تریلیون عملیات‌برثانیه می‌رسد.

برای محاسبات رهگیری پرتو، ۳۰ هسته‌ی RT نسل چهارم روی تراشه فعال هستند که توان محاسبات ۵۸ ترافلاپس را تأمین می‌کنند. RTX 5060 به ۸ گیگابایت حافظه‌ی GDDR7 روی رابط ۱۲۸ بیتی مجهز شده است؛ حافظه‌ای که با سرعت مؤثر ۲۸ گیگابیت‌برثانیه، پهنای باندی معادل ۴۴۸ گیگابایت‌برثانیه در اختیار GPU قرار می‌دهد. کارت گرافیک RTX 5050 به ۲۴ مگابایت و کارت گرافیک RTX 5060 به ۳۲ مگابایت کش L2 روی تراشه مجهز شده‌اند تا دسترسی به داده‌ها و پردازش آن‌ها سریع‌تر از قبل انجام شود.

در بخش خروجی تصویر، RTX 5050 دارای یک درگاه HDMI 2.1b و سه DisplayPort 1.4a و RTX 5060 مجهز به یک HDMI 2.1b و سه DisplayPort 2.1b است؛ بنابراین، هر دو کارت قادر به پشتیبانی هم‌زمان از چهار خروجی تصویر هستند.

ضمناً توان حرارتی طراحی‌ برای RTX 5050 برابر با ۱۳۰ وات و برای RTX 5060 معادل ۱۴۵ وات تعیین شده است و اتصال آن‌ها به منبع تغذیه از طریق یک کانکتور ۸ پین PCIe صورت می‌گیرد.

نکته‌ی مهم دیگر درباره‌ی کارت‌های گرافیک اقتصادی انویدیا این است که تنها از ۸ مسیر ارتباطی PCIe 5.0 برای اتصال به مادربرد استفاده می‌کنند. در سیستم‌های مدرن‌تر، موضوع یادشده نگرانی خاصی ایجاد نمی‌کند؛ زیرا پهنای باند PCIe 5.0 x8 کاملاً نیاز چنین کارت‌هایی را برآورده می‌کند و در عمل افت عملکردی مشاهده نمی‌شود؛ اما اگر کارت‌ها را روی مادربردهای قدیمی‌تر مجهز به PCIe 3.0 نصب کنید، شرایط متفاوت خواهد بود؛ چراکه کارت مجبور می‌شود با سرعت PCIe 3.0 x8 کار کند که پهنای باند به‌مراتب کمتری ارائه می‌دهد.

ما برای بررسی کارت‌های گرافیک‌ اقتصادی انویدیا، DUAL GEFORCE RTX 5050 8GB GDDR6 OC EDition و DUAL GEFORCE RTX 5060 8GB GDDR6 OC EDition ایسوس را در اختیار داشتیم.

کارت‌های گرافیک RTX 5050 و RTX 5060 به‌ترتیب در فرکانس پایه‌ی ۲٫۳۱ و ۲٫۲۸ گیگاهرتز کار می‌کنند و در بالاترین فرکانس کاری به‌ترتیب به ۲٫۵۷ و ۲٫۴۹۷ گیگاهرتز می‌رسند. نسخه‌های اورکلاک‌شده‌ی ایسوس نیز در حالت پیش‌فرض روی فرکانس حداکثری ۲٫۶۷ و ۲٫۵۶ گیگاهرتز فعالیت می‌کنند و در صورت اورکلاک دستی، این اعداد به‌ترتیب تا ۲٫۶۹ و ۲٫۵۸ گیگاهرتز افزایش می‌یابند.

تفاوت اصلی کارت‌های گرافیک ASUS RTX 5050 OC و RTX 5060 OC به ابعاد فیزیکی و تعداد اسلاتی برمی‌گردد که روی مادربرد اشغال می‌کنند. مدل RTX 5050 با طراحی باریک‌تر ۲ اسلاتی، گزینه‌ای مناسب برای کیس‌های کوچک‌تر مثل سیستم‌های Mini-ITX و Micro-ATX است؛ اما RTX 5060 با طراحی ۲٫۵ اسلاتی و خنک‌کننده‌ی بزرگ‌تر، فضای بیشتری اشغال می‌کند و برای کیس‌های جا‌دارتر، مثل کیس‌های ATX استاندارد یا کیس‌های گیمینگ با تهویه‌ی مناسب، گزینه‌ای منطقی‌تر خواهد بود.

از آنجا که در هر سیستمی، خنک‌ماندن و عملکرد بهتر باهم معنا پیدا می‌کنند، ایسوس با طراحی اختصاصی مبتنی‌بر جریان‌محوری (Axial-tech) دقیقاً همین هدف را نشانه می‌گیرد. ایده‌ی پشت این فناوری ساده اما هوشمندانه است؛ به‌جای فن‌های معمولی که هوا را پخش می‌کنند، فن‌های Axial-tech هوا را در راستای محور چرخش پرتاب می‌کنند.

مهندسان ایسوس با کوچک‌تر کردن مرکز فن، فضای بیشتری ایجاد کرده‌اند تا بتوانند از پره‌های بلندتر و کشیده‌تری استفاده کنند. پره‌های بلندتر، حجم هوای بیشتری را جابه‌جا می‌کنند؛ اما جادوی اصلی در حلقه‌ی دور فن نهفته است؛ این حلقه‌ی تقویتی که دور‌تا‌دور پره‌ها قرار دارد، دو کار حیاتی انجام می‌دهد؛ اول اینکه جلوی لرزش پره‌ها در سرعت‌های بالا را می‌گیرد و نویز را کاهش می‌دهد، دوم اینکه مثل یک قیف، هوا را متمرکز می‌کند و با فشار زیاد مستقیماً به عمق لایه‌های فلزی هیت‌سینک می‌فرستد.

فن‌های یادشده با بهره‌گیری از ساختار دو بلبرینگی (Dual Ball Bearing)، اصطکاک کمتری نسبت به نمونه‌های رایج یاتاقان بوشی (Sleeve Bearing) دارند و نیازی به روغن‌کاری مداوم پیدا نمی‌کنند و همین ویژگی باعث می‌شود طول عمر آن‌ها تا دو برابر افزایش یابد. کار به اینجا ختم نمی‌شود؛ ایسوس پشت کارت را با بک‌پلیت فلزی مستحکم با کانال‌های تهویه‌ی هوا پوشانده است که علاوه‌بر محافظت فیزیکی از مدار چاپی کارت، هوای داغ را به‌سرعت از سمت دیگر خارج می‌کند تا دمای کلی سیستم به‌شکل محسوسی پایین بماند.

کارت گرافیک Dual RTX 5050 OC ایسوس
کارت گرافیک ایسوس Dual RTX 5050 OC
 Asus Dual RTX 5060 OC
کارت گرافیک ایسوس Dual RTX 5060 OC

نکته‌ی‌ دیگر اینکه وقتی دمای پردازنده‌ی گرافیکی به زیر ۵۰ درجه می‌رسد، فن‌ها کاملاً متوقف می‌شوند تا سکوت مطلق در محیط برقرار شود. از طرفی، وجود سوییچ سخت‌افزاری Dual BIOS هم امکان انتخاب بین دو پروفایل را فراهم می‌کند: حالت Performance که خنک‌کنندگی حداکثری و دمای پایین‌تر را در اولویت قرار می‌دهد و حالت Quiet که با کاهش سرعت فن‌ها، صدای تولیدی را کم کرده و برای کارهای روزمره یا بارهای متوسط مناسب‌تر عمل می‌کند.

سیستم مورد استفاده برای بررسی RTX 5050 و RTX 5060

سیستم مرجع زومیت برای بررسی کارت گرافیک RTX 5050 و RTX 5060، از پردازنده‌ی Core i7 13700K، مادربرد پرچم‌دار ایسوس ROG Strix سری Z790 و ۴۸ گیگابایت رم DDR5-7000 استفاده می‌کرد.

رفتار RTX 5050 و RTX 5060 در بارهای پردازشی

در بنچمارک 3DMark Time Spy، هر دو کارت بعد از چند ثانیه به نقطه‌ی پایدار خود می‌رسند؛ RTX 5050 با کلاک حدود ۲٫۸ تا ۲٫۹ گیگاهرتز و توان نزدیک ۱۳۰ وات و RTX 5060 با فرکانس حدود ۲٫۶ گیگاهرتز و توان بالاتر در محدوده‌ی ۱۴۰ تا ۱۴۵ وات کار می‌کند. به‌دلیل تعداد بیشتر هسته‌های کودا، 5060 این توان اضافه را صرف فعال نگه‌داشتن واحدهای پردازشی بیشتر می‌کند و در نتیجه، با وجود کلاک پایین‌تر، توان عملیاتی بالاتری ارائه می‌دهد.

مقایسه دمای کاری کارت‌های RTX 5050 و RTX 5060
دمای کارت گرافیک در تست استرس
رفتار فرکانسی کارت گرافیک RTX5050-5060 تحت بار پردازشی
فرکانس کارت گرافیک در تست استرس

خنک‌کننده‌ی هر دو کارت دما را در بازه‌ی نسبتاً ثابت ۶۸ تا ۷۲ درجه نگه می‌دارد و نشانه‌ای از افت فرکانس ناشی از گرما دیده نمی‌شود؛ فروریزش‌های تیز در نمودار فرکانس و توان هم مربوط به لحظه‌های لودینگ و تعویض صحنه‌ی Time Spy است و ربطی به ناپایداری کارت‌ها ندارد.

عملکرد خام RTX 5050 و RTX 5060 در پردازش‌های گرافیکی

برای سنجش عملکرد کارت گرافیک، آزمون Time Spy را از مجموعه بنچمارک‌های 3DMark اجرا کردیم. امتیاز TimeSpy نشان‌دهنده‌ی توان کارت گرافیک در پردازش صحنه‌های سنگین سه‌بعدی مبتنی‌بر DirectX 12 است.

برتری عددی RTX 5060 در نمودار نشان می‌دهد که این کارت در بازی‌های سنگین مبتنی‌بر DX12 و رندرهای سه‌بعدی مشابه، معمولاً حدود ۳۰ درصد فریم‌ریت بیشتری نسبت به RTX 5050 ارائه می‌دهد.

عملکرد RTX 5050 و RTX 5060 در بازی‌های 1080P

با توجه به اینکه RTX 5050 و RTX 5060 در دسته‌ی کارت‌های پایه قرار می‌گیرند، در بررسی عملکرد آن‌ها تنها به اجرای بازی‌ها در رزولوشن فول‌اچ‌دی اکتفا کردیم. هدف این بود که عملکرد واقعی کارت‌های یادشده را در بالاترین تنظیمات ممکن و سناریوهایی که کاربران تجربه می‌کنند، بسنجیم.

RTX 5060 OC در بازی‌های سنگین مثل Cyberpunk 2077 و Indiana Jones و بالاترین تنظیمات گرافیکی بیشتر از اینکه به قدرت خام خود تکیه کند، به DLSS 4 و Multi Frame Generation وابسته است. در بازی سایبرپانک ۲۰۷۷، بدون این فناوری‌ها نرخ‌فریم در برخی سناریوها با فعال‌بودن RT معمولاً در بازه‌ی ۴۰ تا ۶۰ باقی می‌ماند و برای رسیدن به فریم‌های بالا باید MFG فعال باشد.

در بازی ایندیانا جونز وضعیت مشابهی با سایبرپانک را شاهد بودیم؛ با قرارگیری روی تنظیمات حداکثری Supreme بدون DLSS تنها به نرخ‌فریم ۲۵FPS دست یافتیم؛ اما با تکیه‌بر Frame Generation می‌توان به حدود ۸۰ فریم‌برثانیه دست یافت.

عملکرد کارت گرافیک RTX 5060 OC در اجرای بازی‌های FHD با DLSS 4

بازی

تنظیمات گرافیکی

نرخ فریم میانگین 5060

Cyberpunk 2077

RT: Off

FG: Off

DLSS: Off

Texture Quality: High

۱۰۴٫۳ فریم‌برثانیه

RT: Off

FG: On (4X)

DLSS: Off

Texture Quality: High

۲۷۵ فریم‌برثانیه

RT: On

FG: On (4X)

DLSS: Off

Texture Quality: High

۲۷۰ فریم‌برثانیه

RT: On

FG: On (4X)

DLSS: On (Auto Quality)

Texture Quality: High

۸۳٫۲۸ فریم‌برثانیه

RT: On

FG: Off

DLSS: On (Auto Quality)

Texture Quality: High

۴۵٫۸۹ فریم‌برثانیه

Indiana Jones and the Great Circle

RT: Off

DLSS: Off

Texture Quality: Supreme

۲۵ فریم‌برثانیه

RT: Off

MFG: On

DLSS: Off

Texture Quality: Supreme

۸۰ فریم‌برثانیه

Alan Wake II

RT: Off

DLSS: Off

High Quality

Render Resolution: FHD

۱۳۰ فریم‌برثانیه

RT: Off

DLSS: On with Multi Frame Generation

High Quality

Render Resolution: FHD

۳۱۵ فریم‌برثانیه

RT: Ultra

DLSS: On with Multi Frame Generation

High Quality

Render Resolution: FHD

۱۶۰ فریم‌برثانیه

RT: Ultra

DLSS: Off

High Quality

Render Resolution: FHD

۴۵ فریم‌برثانیه

RTX 5050 در بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ در رزولوشن FHD کلاسیک، میانگین ۸۱ فریم‌برثانیه را ثبت می‌کند؛ اما ماجرا با ورود هوش مصنوعی تغییر می‌کند. فعال‌سازی Frame Generation به‌تنهایی فریم‌ریت را به عدد خیره‌کننده‌ی ۲۱۵ می‌رساند و با اضافه‌شدن DLSS، این عدد تا ۲۳۹ فریم بالا می‌رود.

عملکرد کارت گرافیک RTX 5050 OC در اجرای بازی‌های FHD با DLSS 4

بازی

تنظیمات گرافیکی

نرخ فریم میانگین 5050

Cyberpunk 2077

RT: Off

FG: Off

DLSS: Off

Texture Quality: High

۸۰٫۷۳ فریم‌برثانیه

RT: Off

FG: On (4X)

DLSS: Off

Texture Quality: High

۲۱۵ فریم‌برثانیه

RT: Off

FG: On (4X)

DLSS: On (Auto Quality)

Texture Quality: High

۲۳۹ فریم‌برثانیه

RT: On

FG: On (4X)

DLSS: On (Auto Quality)

Texture Quality: High

۵۹٫۸۶ فریم‌برثانیه

RT: On

FG: Off

DLSS: On (Auto Quality)

Texture Quality: High

۳۵ فریم‌برثانیه

Indiana Jones and the Great Circle

RT: Off

DLSS: Off

Texture Quality: Very Ultra

۷۷ فریم‌برثانیه

RT: On

DLSS: On

Texture Quality: Very Ultra

۷۰ فریم‌برثانیه

Alan Wake II

RT: Off

DLSS: Off

High Quality

Render Resolution: FHD

۱۰۵ فریم‌برثانیه

RT: Off

DLSS: On with Multi Frame Generation (4X)

High Quality

Render Resolution: FHD

۲۳۰ فریم‌برثانیه

RT: On

DLSS: On with Multi Frame Generation (4X)

High Quality

Render Resolution: FHD

۱۳۵ فریم‌برثانیه

RT: On

DLSS: Off

High Quality

Render Resolution: FHD

۴۰ فریم‌برثانیه

چالش اصلی در سنگین‌ترین سناریو با ری‌تریسینگ فعال رخ می‌دهد؛ جایی‌که با فشار بیشتر به GPU، میانگین ۶۰ فریم‌برثانیه ثبت می‌شود. این سناریو در بازی‌های دیگر هم مشاهده می‌شود، به‌عنوان مثال در بازی Alan Wake 2 نیز فریم‌ریت بازی با اتکا به هوش مصنوعی حدود ۱۱۹ درصد افزایش پیدا می‌کند؛ اما با فعال‌کردن ری‌تریسینگ و اشغال بخش بیشتری از VRAM، میانگین فریم‌ریت تا ۱۳۵ فریم‌برثانیه هم افت خواهد کرد. این کارت با فعال کردن ری‌تریسینگ بدون MFG عملاً کاری از پیش نمی‌برد و میانگین فریم در همه‌ی بازی‌ها بین ۳۰ تا ۴۰ فریم‌برثانیه نوسان دارد.

جمع‌بندی

کارت‌های گرافیک سری RTX 5050 و RTX 5060، نمایندگان بخش اقتصادی خانواده‌ی RX50 انویدیا، در موقعیتی متناقض قرار گرفته‌اند. از یک‌ سو، با تکیه بر معماری نوین و پشتیبانی از فناوری‌های نرم‌افزاری پیشرفته نظیر DLSS 4 و مالتی‌فریم جنریشن، در رزولوشن Full HD نرخ‌فریم‌ قابل قبولی را ثبت می‌کنند؛ از سوی دیگر، محدودیت‌های سخت‌افزاری این سری، سایه‌ای سنگین بر چشم‌انداز بلندمدت آن‌ها انداخته است.​​

بزرگ‌ترین چالش هر دو کارت، اصرار انویدیا بر ادامه‌ی استفاده از حافظه‌ی ۸ گیگابایتی است؛ تصمیمی که در بازار بازی‌های امروز توجیه چندانی ندارد. این محدودیت به‌ویژه هنگام فعال‌سازی قابلیت‌هایی نظیر Ray Tracing خود را بیشتر نشان می‌دهد؛ چراکه پردازش داده‌های رهگیری پرتو، به‌ویژه در تنظیمات بالا، مصرف VRAM بسیار بالایی دارد و ظرفیت ۸ گیگابایتی پاسخگوی آن نخواهد بود. در نتیجه، بافت‌ها دیر بارگذاری می‌شوند، فریم‌ریت دچار نوسان می‌شود و تجربه‌ی بازی ناپایدار خواهد بود.

حتی فناوری MFG نیز نمی‌تواند ضعف کمبود ظرفیت حافظه را جبران کند؛ زیرا این تکنیک تنها زمانی کارایی دارد که کارت گرافیک فریم پایه‌ی کافی و پایداری تولید کند؛ وگرنه فعال‌سازی آن موجب افزایش لگ‌های آزاردهنده خواهد شد.

واقعیت تلخ این است که RTX 5050 در برخی سناریوها حتی نمی‌تواند کارت میان‌رده‌ی دو نسل پیش را پشت‌سر بگذارد، مسئله‌ای که بعد از گذشت چهار سال، توجیه منطقی ندارد.​​ RTX 3060 هرچند از قابلیت‌هایی مانند MFG بهره نمی‌برد؛ اما به‌لطف حافظه‌ی ۱۲ گیگابایتی، پهنای باند بیشتر و توان عملیاتی نزدیک به RTX5050، با قیمت کمتر در بارگذاری بافت‌های سنگین و اجرای پایدار بازی‌ها عملکرد متعادل‌تری ارائه می‌دهد.

برای کاربرانی که از کارت‌های قدیمی‌تر نظیر GTX 1060 یا GTX 1650 استفاده می‌کنند، ارتقا به سری ۵۰ جهشی محسوس در عملکرد به ارمغان خواهد آورد؛ اما کاربران باید از محدودیت‌های ناشی از نصب این کارت‌ها روی مادربردهای قدیمی‌تر (مبتنی‌بر PCIe 3.0) آگاه باشند؛ چراکه محدودیت رابط x8 در چنین بستری، موجب گلوگاه پهنای باند و افت فریم محسوس خواهد شد.​

تبلیغات
تبلیغات

نظرات