رازهای موفقیت زنی که ارزش شرکتش را ۱۵۰ برابر کرد
اگر قرار باشد روزی با لیسا سو، مدیرعامل شرکت AMD، ملاقات کنید، این توصیهی دوستانه خبرنگار وایرد را جدی بگیرید: کفش ورزشی بپوشید.
چون این روزها سو با سرعتی سرسامآور میتازد تا شرکتش را پابهپای انقلاب هوش مصنوعی پیش ببرد. شرکت AMD از یک سو با چین دستوپنجه نرم میکند و در میدان نبرد داخلی هم با معرفی تراشههایی که به ادعای سو، از محصولات انویدیا قدرتمندترند، تلاش دارد تا انحصار رقیب دیرینهاش را ذرهذره در هم بشکند.
از سال ۲۰۱۴ که سو سکان هدایت AMD را به دست گرفت، ارزش بازار این شرکت از حدود ۲ میلیارد دلار به نزدیک ۳۰۰ میلیارد دلار افزایش یافته است. بااینحال، خودِ سو چهرهی چندان شناختهشدهای نیست. چه چیزی به او انگیزه میدهد؟ چه چیزی آزردهخاطرش میکند و چه دیدگاهی نسبتبه آیندهای دارد که خود در حال ساختن آن است؟
برای یافتن پاسخ این پرسشها، باید با او همقدم شد؛ آن هم در راهروهای پرهیاهوی آزمایشگاههای AMD در آستینِ تگزاس، جایی که آینده در حال پردازش است.
دیپلماسی در مقیاس نانومتر
گفتگوی وایرد با لیسا سو با یکی از پیچیدهترین مسائل روز آغاز میشود: چین. کشوری که تقریباً یکچهارم تجارت AMD را به خود اختصاص داده و همزمان، بزرگترین رقیب ژئوپلیتیک ایالات متحده در عرصهی هوش مصنوعی است.
دولت آمریکا بارها قوانین مربوط به صادرات تراشههای پیشرفته به چین را تغییر داده است؛ سیاستی که مستقیماً بر درآمد شرکتهایی مانند AMD و انویدیا تأثیر میگذارد. اما سو در برابر این چالشها، آرامش و نگاهی عملگرایانه از خود نشان میدهد. او که اکنون به طور مرتب به واشنگتن سفر میکند تا در شکلگیری این سیاستها نقش داشته باشد، معتقد است که کنترلهای صادراتی به یک «واقعیت گریزناپذیر» تبدیل شدهاند. از نظر او، اهمیت حیاتی تراشهها برای امنیت و اقتصاد ملی، آنها را به قلب دیپلماسی مدرن کشانده است.
اینکه اگر ما به بقیه جهان تراشه صادر نکنیم، پیشرفت هوش مصنوعی متوقف خواهد شد، اشتباه است
از نظر سو، محدود کردن دسترسی جهان به فناوری آمریکایی، نهتنها برای شرکتش، بلکه برای خود ایالات متحده نیز مضر است. سو توضیح میدهد: «این ایده که اگر ما به بقیه جهان تراشه صادر نکنیم، پیشرفت هوش مصنوعی متوقف خواهد شد، اشتباه است. پیشرفت ادامه خواهد یافت و ما ترجیح میدهیم که آنها این نوآوریها را بر بستر محصولات ما توسعه دهند، نه محصولات شرکتهای دیگر.»
همزمان، او از حامیان سرسخت بازگرداندن بخشی از زنجیرهی تولید تراشه به خاک آمریکاست و معتقد است این کار، فراتر از یک مزیت تجاری، یک ضرورت برای امنیت ملی است. سو با اشاره به طوفان یخی که چند سال پیش تگزاس را فلج و تولید چندین کارخانهی تراشهسازی را متوقف کرد، بر اهمیت تنوع جغرافیایی در تولید تأکید میکند. او میپذیرد که تولید در آمریکا گرانتر تمام میشود، اما معتقد است که زمان آن رسیده که ذهنیت «جستجو برای ارزانترین گزینه» جای خود را به نگاهی استراتژیکتر بدهد؛ نگاهی که در آن، پایداری و امنیت زنجیره تأمین، اولویت اصلی است.
از شرکتی ورشکسته تا ماراتن هوش مصنوعی
مسیر لیسا سو برای رسیدن به این جایگاه، داستانی از پشتکار و نبوغ آکادمیک است. او در سال ۱۹۶۹ در تایوان به دنیا آمد و در کودکی به کوئینز نیویورک مهاجرت کرد. پدرش آمارشناس و مادرش حسابداری بود که بعدها کارآفرین شد. سو پس از دریافت مدرک دکترا در رشتهی مهندسی برق از دانشگاه MIT، پلههای ترقی را در شرکتهای بزرگی چون تگزاس اینسترومنتس و IBM طی کرد تا اینکه در سال ۲۰۱۲ به AMD پیوست.
شرکتی که او واردش شد، زمین تا آسمان با AMD امروز متفاوت بود. در آن زمان، AMD در سایهی رقیب قدرتمندش، اینتل، بهسختی برای بقا تقلا میکرد. اما سو با یک برنامهی تحول ده ساله، مسیر شرکت را تغییر داد. او هوشمندانه تمرکز AMD را به سمت بازار محاسبات با عملکرد بالا (High-Performance Computing) معطوف کرد. یکی از کلیدیترین تصمیمات او، استقبال از رویکردی ماژولار در ساخت تراشه به نام «چیپلت» بود؛ نوآوریای که به AMD اجازه داد با هزینهای کمتر، پردازندههایی قدرتمندتر بسازد.
کمی بعد، او با عرضهی اولین پردازندههای گرافیکی ۷ نانومتری برای مراکز داده، صنعت نیمههادی را شگفتزده کرد و جای پای AMD را در این بازار پرسود محکم کرد. این استراتژی نتیجه داد. در دو سال گذشته، درآمد AMD از بخش مراکز داده دو برابر شده و به ۱۲٫۶ میلیارد دلار رسیده است. غولهای فناوری مانند متا، گوگل، OpenAI و حتی شرکتهای ایلان ماسک، همگی به صف مشتریان AMD پیوستهاند. در رویداد سالانهی AMD در ژوئن، حضور سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، روی صحنه و در آغوش گرفتن لیسا سو، نمادی از جایگاه جدید این شرکت در اکوسیستم هوش مصنوعی بود.
سایه یک رقیب ۴٫۴ تریلیون دلاری
با تمام این موفقیتها، یک حقیقت بزرگ همچنان پابرجاست: ایامدی ۲۸۸ میلیارد دلاری هنوز کسری از اندازهی رقیب ۴٫۴ تریلیون دلاری خود، انویدیا است. مقایسهی این دو شرکت اجتنابناپذیر است، بهویژه چون مدیران آنها، نسبت فامیلی دوری با یکدیگر دارند؛ موضوعی که سو علاقهای به صحبت دربارهی آن ندارد. وقتی هم که از او پرسیده شد AMD «کِی» ممکن است از انویدیا پیشی بگیرد، سو یادآوری کرد که در ابتدای راه، همه شرکت او را با اینتل مقایسه میکردند و حالا این مقایسه با انویدیا انجام میشود:
نمیخواهم با اینتل یا انویدیا مقایسه شوم. چشمانداز ما در شرکت، همواره این بوده که «یک نسخه را نمیتوان برای همه پیچید.» نیازهای بازار متنوع است؛ شما به بهترینها در مرکز داده، بهترین CPUها، بهترین شتابدهندههای هوش مصنوعی و بهترین ابزارها برای محاسبات شخصی نیاز دارید. ما سبد محصولات بسیار گستردهای داریم که میتواند به این بازار عظیم پاسخ دهد؛ بازاری که ارزش آن در سه تا چهار سال آینده به بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید و این یعنی فرصتهای بیشماری پیش روی ماست.
او رقابت در بازار هوش مصنوعی را نه یک مسابقه سرعت، بلکه یک ماراتن برای جلب اعتماد مشتریان میداند. سو با اشاره به رابطه ۱۰ سالهاش با مایکروسافت، توضیح داد که چگونه با اثبات خود به عنوان یک «شریک قابلاعتماد»، توانست قراردادهای استراتژیک برای کنسولهای ایکسباکس و زیرساختهای ابری این شرکت را از آنِ خود کند. او حالا با همین استراتژی به سراغ مشتریان هوش مصنوعی میرود:
داستان همکاری ما با متا هم دقیقاً به همین شکل بود. اولین گفتگویی را که با آنها داشتم به خوبی به یاد دارم؛ به آنها گفتم: «فقط یک فرصت به ما بدهید. نمیخواهم با حرف ادعا کنم که بهترین در جهان خواهیم بود، میخواهم این را در عمل به شما ثابت کنم. ما بهترین شریک شما خواهیم شد؛ نه فقط بهترین شریک فناوری، بلکه بهترین شریک در کمک به یکپارچهسازی زیرساختهای فناوریتان.» و این دقیقاً همان مسیری است که در پیش گرفتهایم.
نبرد نرمافزار
یکی از بزرگترین چالشهای AMD در رقابت با انویدیا، اکوسیستم نرمافزاری است. انویدیا با پلتفرم CUDA خود، سالهاست که بر دنیای برنامهنویسی پردازندههای گرافیکی حکمرانی میکند و جامعه بزرگی از توسعهدهندگان به آن عادت کردهاند. مجموعه ابزارهای نرمافزاری AMD که ROCm نام دارد، اگرچه در حال پیشرفت است، اما هنوز به پختگی و گستردگی رقیب خود نرسیده.
«راهحل فقط یک چیز است: سریعتر دویدن»
از نظر سو، مسئله، برتری فنی یکی بر دیگری نیست، بلکه موضوع عادت و آشنایی اکوسیستم است. او میگوید: «مردم به یک اکوسیستم خاص عادت کردهاند، و ما داریم به آنها اکوسیستم متفاوتی را آموزش میدهیم.» او اعتراف میکند که هنوز تمام کتابخانهها و ابزارهای موردنیاز توسعهدهندگان در ROCm وجود ندارد، اما با قاطعیت میگوید که راهحل این مشکل فقط یک چیز است: «سریعتر دویدن.»
برای سرعت بخشیدن به این روند، AMD با سرعت جنونآمیزی در حال استخدام مهندس نرمافزار و حتی خرید شرکتهای متخصص در این حوزه است. تصاحب شرکت Nod.ai و سپردن هدایت تیم نرمافزار به مدیرعامل آن، نمونهای از این رویکرد تهاجمی است. سو معتقد است که با گوش دادن به توسعهدهندگان و سرمایهگذاری سنگین، میتوان این شکاف را به سرعت پر کرد.
هوش مصنوعی، سلامتی و انگیزه کاملاً شخصی
وقتی بحث به آیندهی هوش مصنوعی و مفاهیمی مانند «ابرهوش» و «هوش مصنوعی انسانگونه» (AGI) میرسد، نگاه لیسا سو از دنیای کسبوکار فراتر رفته و جنبهای عمیقاً شخصی به خود میگیرد. او به AGI باور دارد، اما نه به این ایده که هوش مصنوعی از انسانها هوشمندتر خواهد شد یا سناریوهای آخرالزمانی دربارهی تسلط ماشین بر انسان. از نظر او، فناوری به اندازهی افرادی که آن را میسازند و هدایت میکنند، عالی است و قضاوت نهایی، همیشه برعهدهی انسان خواهد بود.
زمانی میرسد که هوش مصنوعی قادر به حل معضلات واقعاً پیچیده میشود. کاری که رمزگشاییاش برای ما ده سال زمان میبرد را میتواند در شش ماه به سرانجام برساند. من دنیایی را تصور میکنم که در آن طراحی یک تراشه به طور معمول سه سال طول میکشد؛ فکرش را بکنید اگر بتوانیم این زمان را به شش ماه کاهش دهیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
وقتی از او پرسیده شد که آیا در این صورت، بشریت در نقطهای از قافله عقب نمیماند، سو پاسخ داد: «نمیدانم. ولی من روی آیندهی بشر حساب باز کردهام.»
سو دربارهی اینکه هوش مصنوعی در حال حاضر میتواند گیجکننده و طاقتفرسا باشد، حرف جالبی زد:
وقتی فناوری به بلوغ کامل برسد، دیگر اصلاً به آن فکر هم نمیکنی. امروز اما، هنوز باید حواست باشد. [هوش مصنوعی هنوز] به اندازه کافی خوب نیست. اما روزی خواهد رسید که به آن سطح از پختگی برسد. آن روز شما میتوانید به هوش مصنوعی خود کاملاً اعتماد کنید.
اما مهمترین رؤیای سو برای هوش مصنوعی، حل مشکلاتی است که به حوزهی مراقبتهای بهداشتی مربوط میشود. این علاقه، ریشه در یک تجربهی دردناک شخصی دارد. سو شاهد بیماری طولانی مادرش و دستوپنجه نرم کردن او با پیچیدگیهای سیستم درمانی بوده است.
فکر کردن به آن ۶۰ روزی که مادرم در ICU بود، هنوز هم خونم را به جوش میآورد. همه میگفتند: «کسی از آنجا زنده بیرون نمیآید.» میگفتند: «مادرت دوام نمیآورد.» و من در دلم تکرار میکردم: «نه، او میتواند. من ایمان دارم که میتواند.» در حالی که من هیچ صلاحیتی برای چنین قضاوتی نداشتم. اما او توانست. و پس از آن، دو سال دیگر هم زندگی کرد.
لیسا سو معتقد است که پزشکی امروز بیشتر یک «هنر» است تا یک «علم» و عمیقاً باور دارد که این حوزه باید به یک علم تبدیل شود. و برای تبدیل پزشکی به یک علم، نگاهها باید به هوش مصنوعی معطوف شود.
از نظر او، بدن انسان یک سیستم فوقالعاده پیچیده است و پزشکی مدرن، باوجود تمام پیشرفتها، هنوز در اتصال نقاط مختلف این سیستم و دیدن تصویر کلی ناتوان است. سو معتقد است هوش مصنوعی میتواند این شکاف را پر کند و با تحلیل حجم عظیمی از دادهها، از کشف دارو گرفته تا درمانهای شخصیسازیشده و مراقبتهای بیمارستانی، انقلابی در این حوزه ایجاد کند. این یک مأموریت شخصی برای اوست؛ رؤیایی که بهشوخی میگوید شاید در «زندگی بعدی» و پس از بازنشستگی از دنیای تراشهها، آن را دنبال کند.
یک «واقعگرای خوشبین تمامعیار به فناوری»
لیسا سو اغلب از «تابآوری» به عنوان یک اصل کلیدی صحبت میکند. وقتی از او دربارهی راز این استقامت در زندگی شخصیاش پرسیده شد، پاسخ او به ترکیبی از سادگی و نظم اشاره داشت: یک نوشیدنی خنک از استارباکس به نام «پشن تی لیموناد» که کافئین زیادی ندارد و کمی هم ورزش.
ورزش موردعلاقهاش، تصویر جالبی از نحوهی رویارویی او با چالشها ارائه میدهد: بوکس. «من بوکس را دوست دارم. مربیام به خانه میآید و اجازه میدهد به او مشت بزنم. البته نه به خودش، بلکه به میتها.»
جالب آنکه او حدود ۷ یا ۸ سال پیش، یعنی تنها چند سال پس از به دست گرفتن سکان هدایت AMD در یکی از بحرانیترین دورانش، این ورزش را آغاز کرد؛ انگار که ناخودآگاه به این نتیجه رسیده بود که برای حل مشکلات بزرگ بیرونی، باید راهی برای تخلیهی فشارهای درونی پیدا کند. این رویکرد منظم حتی در الگوی خواب او نیز دیده میشود؛ پنج یا شش ساعت در شبانهروز که به گفتهی خودش «عدد واقعاً خوبی است.»
این انضباط شخصی، به فلسفهی رهبری او نیز سرایت کرده است. وقتی از او دربارهی تأثیرگذارترین ویژگی در اولین ملاقات با افراد پرسیده شد، گفت: «اشتیاق برای کاری که انجام میدهند.» او معتقد است این شور و اشتیاق، نیرویی است که افراد را در تمام فراز و نشیبها سرپا نگه میدارد. به گفتهی خودش، «همیشه همهچیز آنطور که باید پیش نمیرود، اما اگر واقعاً عاشق کارتان باشید، آنوقت است که میدرخشید.»
در نقطهی مقابل، چیزی که او را کلافه میکند نه ناکامیهای فنی، بلکه سوالات حاشیهای و بیاهمیت است. او با خنده به بزرگترین مثال آن اشاره میکند: سوالات تکراری دربارهی نسبت فامیلیاش با جنسن هوانگ، مدیرعامل انویدیا. البته این موضوع واقعاً آزارش نمیدهد، بلکه «بیشتر شبیه این است که، «واقعاً؟ آیا این مهمترین چیزی است که باید در مورد آن صحبت کنیم؟»»
«معتقدم محصولات ما میتوانند دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند»
این نگاه به بیرون و تمرکز بر اصل موضوع، ریشه در یک انگیزهی عمیق درونی دارد. وقتی از او پرسیده شد چه چیزی را دوست دارد مردم دربارهاش بدانند، او پاسخ داد که احساس میکند شخصیت شفافی دارد: «من هر روز از خواب بیدار میشوم، چون معتقدم محصولات ما میتوانند دنیا را دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند.»
سو خودش را یک «واقعگرای خوشبین تمامعیار به فناوری» توصیف میکند و توضیح میدهد:
من معتقدم که فناوری این فرصت را دارد که بخش زیادی از تجربه ما از زندگی را به روشی بسیار مثبت تغییر دهد. بنابراین در این مورد، من یک خوشبین مطلق به فناوری هستم. اما در مورد چگونگی رسیدن به آنجا عملگرا هستم. و چگونگی رسیدن به آنجا هر روز، قدم به قدم است. ما یاد میگیریم، گوش میدهیم، تطبیق پیدا میکنیم. آنچه را که یاد میگیریم به کار میبریم. این همان کاری است که ما انجام میدهیم
آینده از نگاه لیسا سو
لیسا سو، هوش مصنوعی را با انقلاب صنعتی مقایسه میکند؛ یک تحول بنیادین در بهرهوری که تمام جنبههای زندگی بشر را دگرگون خواهد کرد. او نگرانیها دربارهی خطرات این فناوری را درک میکند، اما به جای «مهار کردن» آن، به «سریع پیش رفتن با نگاهی درست» اعتقاد دارد. او معتقد است که باوجود فراز و نشیبهای احتمالی، بشریت درنهایت راه خود را پیدا خواهد کرد و از این ابزار قدرتمند برای ساختن آیندهای بهتر بهره خواهد برد.
در مواجهه با هوش مصنوعی، دو رویکرد اصلی وجود دارد: رویکرد اول، تلاش برای مهار کردن آن به دلیل خطرات بالقوهاش است. رویکرد دوم، پیشروی با حداکثر سرعت، اما با تحلیل اطلاعات از یک منظر صحیح. من قاطعانه به رویکرد دوم باور دارم. به همین دلیل، این دیدگاه را که «دیگر به نیروی انسانی نیازی نخواهد بود» قبول ندارم. چرا که درنهایت، این انسان است که محک نهایی حقیقت است. ما همچنان در حال استخدام روزافزون مهندسان هستیم، زیرا آنها محک نهایی کیفیت مهندسی ما هستند.